مای هیرو اکادمی[پارت۹۵]
نشست بود با خودم میگفتم کاشکی میمیردم اما صدای یک زنی که خیلی هم خوش صدا اومد اون
کانائه''دخترکم جایی نداری بری
سوزومه''نه
کانائه''اشکالی نداره راستی تو کوسه داری
سوزومه''نه
ذهن کانائه''کوسه نداره این خیلی خوبه
کانائه''من تورو بعنوان بچه خود مینامدم
سوزومه''تو کیه
کانائه''من قهرمان شماره یک هستم ریون
یک کوچولو تعجب کرده بودم اون لحظه اما از دختری هیچ احساسی نداره جای تعجب که یک زره تعجبی خودشو بیرون داده از اون موقع تا چند روز حالم بهتر شد تا وقتی که یور باهم بد شد چرا چون میخواست جانشین کانائه بشه در حالی که خودش کوسه ای داشت که از کوسه ی بقیه بهتر بود کوسه کپی اون میتونه زمان کوسه استفاده شده رو کنترل کنه مثل اینه که یخ رو کپی کرده و میگه یک ساعت استفاده میکنم بعد یک ساعت از بین میره
یور''تو کوسه ای نداری پس با من حرف نزن
یورو''اما
اما روز رسید که خبر مرگ کانائه رسید اونم یک تبهکار کشتش آلمایت که اون لحظه که دیر رسید اما با فردی آشنا برخورد کرد آل فور وان بدن بی جون شده کانائه روی زمین اما آل فور وان از یک چیزی اعصانی بود اونم این که کوسشو به من انتقال داد موقعه که هم آل فور وان داشت میرفت به آلمایت رو کرد گفت که کسی که کوسه ی ملکه رو داره رو پیدا میکنه و ازش میگیره چند سال بعدش که علامه کوسه ملکه شروع شد داخل سن دوازده سالگی کل خانواده رو کشتم اما یک نفر زنده موند اونم یور کوسه ی منو کپی کرد تا آخر عرشه تا وقتی نمره کوسه از بین نمره
کانائه''درست گفتی
یورو''مامان
کانائه''دخترکم جایی نداری بری
سوزومه''نه
کانائه''اشکالی نداره راستی تو کوسه داری
سوزومه''نه
ذهن کانائه''کوسه نداره این خیلی خوبه
کانائه''من تورو بعنوان بچه خود مینامدم
سوزومه''تو کیه
کانائه''من قهرمان شماره یک هستم ریون
یک کوچولو تعجب کرده بودم اون لحظه اما از دختری هیچ احساسی نداره جای تعجب که یک زره تعجبی خودشو بیرون داده از اون موقع تا چند روز حالم بهتر شد تا وقتی که یور باهم بد شد چرا چون میخواست جانشین کانائه بشه در حالی که خودش کوسه ای داشت که از کوسه ی بقیه بهتر بود کوسه کپی اون میتونه زمان کوسه استفاده شده رو کنترل کنه مثل اینه که یخ رو کپی کرده و میگه یک ساعت استفاده میکنم بعد یک ساعت از بین میره
یور''تو کوسه ای نداری پس با من حرف نزن
یورو''اما
اما روز رسید که خبر مرگ کانائه رسید اونم یک تبهکار کشتش آلمایت که اون لحظه که دیر رسید اما با فردی آشنا برخورد کرد آل فور وان بدن بی جون شده کانائه روی زمین اما آل فور وان از یک چیزی اعصانی بود اونم این که کوسشو به من انتقال داد موقعه که هم آل فور وان داشت میرفت به آلمایت رو کرد گفت که کسی که کوسه ی ملکه رو داره رو پیدا میکنه و ازش میگیره چند سال بعدش که علامه کوسه ملکه شروع شد داخل سن دوازده سالگی کل خانواده رو کشتم اما یک نفر زنده موند اونم یور کوسه ی منو کپی کرد تا آخر عرشه تا وقتی نمره کوسه از بین نمره
کانائه''درست گفتی
یورو''مامان
۸۳۴
۰۷ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.